11-9 تیرها
1-11-9 گستره
1-1-11-9 ضوابط این فصل به طراحی تیرهای ساده، تیرهای مرکب بتنی، تیرچههای یکطرفه و تیرهای عمیق غیرپیشتنیده در حالت حدی نهایی مقاومت، اختصاص دارند.
2-11-9 کلیات
1-2-11-9 مشخصات بتن و آرماتورهای فولادی باید به گونهای باشند که ضوابط طراحی و دوام مندرج در فصلهای 9-3 و 9-4 و پیوست 9-پ1 این آییننامه برآورده شوند. مصالح، طراحی و الزامات قرارگیری اقلام مدفون در بتن باید مطابق ضوابط مندرج در فصل 9-4 این آییننامه باشند.
2-2-11-9 در طراحی تیرها در روش طرح مقاومت، رعایت ضوابط مربوط به پیوستگی که در فصل 9-21 ذکر شده است، و اطمینان از انتقال کامل نیروها بین بتن و آرماتور الزامی است.
3-2-11-9 تیرهای با نیروی محوری Pu<0.10f’cAg، باید به صورت کشش-کنترل منطبق با بند 9-7-4-2 طراحی شوند. بر این اساس میتوان حداکثر آرماتور کششی مجاز را تعیین نمود.
4-2-11-9 پایداری تیر بر اساس فاصلهی تکیهگاههای جانبی آن تعیین میشود. اگر تیری به صورت پیوسته مهار جانبی نداشته باشد، ضوابط (الف) و (ب) باید برقرار باشند:
الف – فاصلهی تکیهگاههای جانبی نباید از 50 برابر حداقل عرض بال فشاری یا وجه فشاری بیشتر باشد.
ب– فاصلهی تکیهگاههای جانبی باید اثرات برون محوری بار را منظور کند.
5-2-11-9 ساخت تیرهای T شکل
1-5-2-11-9 در ساخت تیرهای T شکل، بال و جان باید به صورت یک پارچه ساخته شوند. در غیراین صورت، لازم است پیوستگی بین جان و بال به طور مناسب تأمین شود.
2-5-2-11-9 عرض مؤثر بال باید مطابق ضوابط بخش 9-6-3-3-1 باشد.
3-5-2-11-9 در مواردی که میلگردهای اصلی خمشی در حالی که به عنوان بال تیر T شکل در نظر گرفته شده است موازی محور طولی تیر باشند، میلگردهایی عمود بر محور تیر باید در بالای دال و بر اساس مقاومت در مقابل بارهای با ضریبی که بر عرض مؤثر بال به صورت کنسول عمل میکنند، مطابق بند 9-9-5-2- قرار داده شوند. سیستم تیرچههای بتنی از این ضابطه مستثنی میباشد.
4-5-2-11-9 در طراحی پیچشی مقاطع درجا که دال کف، بال تیر را تشکیل میدهد، عرضی از دال که به طور مؤثر به عنوان بال تیر عمل میکند و در محاسبهی Ag, Acp و pcp به کار میرود، بر اساس موارد (الف) و (ب) اختیار میشود:
الف– عرض بیرون زده از دال نسبت به بر جان که به طور مؤثر به عنوان بال تیر عمل میکند، به اندازهی کوچکترین از دو مقدار چهار برابر ضخامت بال و ارتفاع بیرون زدهی جان از پایین یا بالای بال (هر کدام که بزرگتر است)، در نظر گرفته شود.
ب– اگر مقادیر A2cp/pcp برای مقاطع توپر و A2g/pcp برای مقاطع تو خالی در یک تیر بالدار کمتر از مقدار محاسبه شده برای همان تیر بدون بال باشند، از عرض بیرون زده از دال که به طور مؤثر به عنوان بال تیر عمل میکند، صرف نظر میشود.
6-2-11-9 حداقل ارتفاع تیر
1-6-2-11-9 در ساختمانهای متعارف و تحت بارگذاریهای معمول، در تیرهایی که ارتفاع آنها از مقادیر مندرج در جدول 9-11-1 بیشتر است، محاسبهی خیز (افتادگی) الزامی نمیباشد؛ به شرط آن که این تیرها به قطعات غیرسازهای مانند تیغهها متصل نباشند و یا آنها را نگه داری نکنند، و خیز زیاد در آنها خسارتی ایجاد نکند.
عضو | تکیهگاههای ساده | تکیهگاههای پیوسته از یک طرف | تکیهگاههای پیوسته از دو طرف | کنسول |
تیرها یا تیرچهها |
تبصره: l در جدول طول دهانهی تیر و یا طول آزاد کنسول است. مقادیر جدول برای بتن معمولی و آرماتورهای با مقاومت تسلیم 420 مگاپاسکال میباشند. برای سایر موارد، حداقل ارتفاع باید بر اساس ضوابط 9-11-2-6-2 و 9-11-2-6-3 تغییر یابد.
2-6-2-11-9 برای سایر انواع فولادها، مقادیر جدول 9-11-1 باید در ضریب () ضرب شوند.
3-6-2-11-9 برای تیرهای ساخته شده با بتن سبک با وزن مخصوص 1440 تا 1840 کیلو گرم بر متر مکعب، مقادیر جدول 9-11-1 باید در ضرب شوند.
همچنین برای تیرهای مرکب بتنی ساخته شده با ترکیبی از بتن معمولی و سبک که در زمان ساخت شمعبندی داشته باشند، و نیز زمانی که بتن سبک تحت فشار باشد، همین ضربب اعمال میشود.
4-6-2-11-9 ضخامت کف تمام شدهی بتن وقتی در محاسبهی ارتفاع مقطع لحاظ میشود که به صورت یک پارچه با تیر ریخته شده باشد، یا طوری طراحی شود که عملکرد مرکب با تیر داشته باشد.
5-6-2-11-9 در تیرهایی که حداقل ارتفاع ذکر شده در جدول 9-11-1 را ندارند، خیزهای آنی و دراز مدت باید مطابق ضوابط خیز ناشی از بارهای ثقلی در مرحلهی بهرهبرداری مطابق فصل 9-19 محاسبه و کنترل شوند.
6-6-2-11-9 در تیرهای مرکب بتنی که ضوابط بند 9-11-2-6-1 را تأمین میکنند، نیازی به محاسبهی خیزهایی که بعد از مرکب شدن نیر اتفاق میافتند، نیست. در این تیرها خیزهایی که قبل از مرکب شدن تیر اتفاق میافتند، باید مورد بررسی قرار گیرند، مگر آن که عمق تیر قبل از مرکب شدن نیز ضوابط فوق را تأمین کند.
3-11-9 مقاومت مورد نیاز
1-3-11-9 مقاومت مورد نیاز در هر مقطع بر اساس لنگر خمشی، نیروی برشی، نیروی محوری (در صورت لزوم) و لنگر پیچشی با ضریب در آن مقطع تعیین میشود.
2-3-11-9 در قطعاتی که با تکیهگاههای خود به صورت یک پارچه بتنریزی میشوند، لنگر خمشی، نیروی برشی و لنگر پیچشی در مقاطع روی تکیهگاه را میتوان بر اساس تلاش مورد نظر در بر تکیهگاه در نظر گرفت.
3-3-11-9 حداکثر نیروی برشی نهایی، Vu، در تکیهگاهها را برای تمام مقاطعی که در محدودهی بر داخلی تکیهگاه تا محل مقطع بحرانی قرار دارند، میتوان برای برش Vu در فاصلهی ‘d از بر تکیهگاه طراحی نمود؛ به شرط آن که:
الف – عکسالعمل تکیهگاهی در جهت برش اعمال شده در نواحی انتهایی عضو ایجاد فشار کند.
ب– بارها در سطح بالایی عضو و یا نزدیک به آن اعمال شوند.
پ – هیچ بار متمرکزی در محدودهی بر داخلی تکیهگاه تا فاصلهی d از بر تکیهگاه اعمال نشود.
4-3-11-9 در صورت عدم استفاده از تحلیل دقیقتر، میتوان لنگر پیچشی نهایی ناشی از اثر دالها روی تیرهای باربر را با یک توزیع خطی یکنواخت، جایگزین نمود.
5-3-11-9 تمام مقاطعی را که در فاصلهی کمتر از d از بَر داخلی تکیهگاه قرار دارند، میتوان برای لنگر پیچشی Tu در فاصلهی d از بَر داخلی تکیهگاه طراحی نمود؛ به شرط آن که در این فاصله هیچ لنگر پیچشی متمرکزی موجود نباشد.
6-3-11-9 در مواردی که امکان کاهش لنگر پیچشی در اثر باز توزیع نیروهای داخلی در عضوی از یک سازهی نامعین وجود داشته باشد (پیچش همسازی)، اجازه داده میشود حداکثر لنگر پیچشی نهایی بر اساس بند 9-8-6-1-4 به ϕTcr کاهش داده شود. در این حالت لازم است اثرات لنگرها و برشهای تعدیل یافتهی عضو در سایر اعضای مجاور، با استفاده از رابطهی تعادل، محاسبه شده و در طراحی به کار گرفته شوند. لنگر پیچشی ترکخوردگی، Tcr، بر اساس بند 9-8-6-2-2 محاسبه میشود.
4-11-9 مقاومت طراحی
1-4-11-9 در روش طرح مقاومت، طراحی اعضای مختلف سازه چنان صورت میگیرد که مقاومت نهایی با حداکثر ظرفیت باربری عضو در هر مقطع، بزرگتر یا مساوی با نیروهای داخلی موجود در آن مقطع تحت اثر بارهای نهایی (ضریبدار) وارد به سازه باشد (رابطههای (9-8-1)). در تعیین مقاومت نهایی مقطع و نیز تعیین بارهای نهایی، ضرایب کاهش مقاومت و نیز ضرایب بار مطابق فصل 9-7 این آییننامه منظور میشوند.
2-4-11-9 خمش: در صورتی که نیروی محوری فشاری با ضریب، Pu<0.10 f’cAg باشد، مقاومت خمشی مقطع بر اساس رابطهی (9-8-1 الف) و با کنترل ϕMn≥Mu تعیین میشود. در حالتی که Pu ≥ 0.10 f’cAg بوده و یا کششی باشد، مقاومت توام خمشی و محوری بر اساس رابطههای (9-8-1- الف) و (9-8-1ت)، با منظور کردن اثر متقابل لنگر خمشی و بار محوری و با کنترل توام ϕMn ≥ Mu و ϕPn ≥ Pu تعیین میشود.
3-4-11-9 برش: در مقاطع تحت اثر برش، مقاومت برشی مقطع بر اساس رابطهی ( 8-8-1 -ب) و با کنترل ϕVn≥Vu تعیین میشود.
4-4-11-9 در تیرهای بتنی مرکب، مقاومت برشی افقی، Vnh، بر اساس بخش 9-17-3-3 محاسبه میشود.
5-4-11-9 پیچش: در مقاطع تحت اثر پیچش، مقاومت پیچشی مقطع بر اساس رابطهی (9-8-1-پ) و با کنترل ϕTn≥Tu تعیین میشود. اگر لنگر پیچشی با ضریب از پیچش آستانهی مقطع با منظور کردن ضریب کاهش مقاومت پیچشی کمتر باشد، Tn<ϕTth، میتوان از اثرات پیچش صرف نظر نمود و در این حالت نیازی به تأمین آرماتور حداقل پیچشی نیست.
6-4-11-9 آرماتورهای طولی و عرضی مورد نیاز برای پیچش را باید به آرماتورهای لازم برای برش، خمش و نیروی محوری نهایی که به صورت ترکیبی با پیچش عمل میکنند، اضافه نمود.
7-4-11-9 اگر لنگر خمشی طراحی Mu همزمان با لنگر پیچشی طراحی Tu به مقطع وارد شود، سطح مقطع آرماتور پیچشی طولی لازم در ناحیهی فشاری عضو خمشی را میتوان به مقدار کاهش داد، ولی نباید از آرماتور حداقل مطابق ضابطهی بند 9-11-5-3 کمتر باشد.
8-4-11-9 در مقاطع توپر با نسبت ابعادی h/bt ≥3 (h ارتفاع مقطع و bt عرض قسمت در بر دارندهی خاموتهای بستهی پیچشی از مقطع است)، میتوان از هر روش طراحی جایگزین که صحت آن به وسیلهی تحلیل و سازگاری با نتایج آزمایشهای جامع تأیید شده باشد، استفاده نمود. در این موارد نیازی به کنترل حداقل آرماتور پیچشی از ضابطهی بند 9-11-5-3 نمیباشد؛ اما الزامات آرماتورگذاری ضوابط بند 9-11-6-4 و 9-11-6-5-6 تا 9-11-6-5-9 باید رعایت شوند.
9-4-11-9 برای مقاطع پیشساختهی توپر با نسبت ابعادی h/bt ≥4.5، میتوان از یک روش طراحی جایگزین و فولاد جان به صورت باز استفاده نمود؛ به شرط آن که صحت آن به وسیلهی تحلیل و سازگاری با نتایج آزمایشهای جامع تأیید شده باشد. در این موارد نیازی به کنترل حداقل آرماتور پیچشی از ضابطهی بند 9-11-5-3 و نیز رعایت الزامات جزئیات بخش 9-11-6-4 و بندهای 9-11-6-5-6 تا 9-11-6-5-9 نمیباشد.
5-11-9 محدودیتهای آرماتورگذاری
1-5-11-9 حداقل مقدار آرماتور خمشی
1-1-5-11-9 حداقل مقدار آرماتور خمشی، As,min، باید در تمامی مقاطع عضو خمشی که نیاز به میلگرد کششی باشد، تأمین گردد.
2-1-5-11-9 حداقل مقدار آرماتورهای خمشی نباید از بزرگترین مقادیر زیر کمتر باشد؛ به جز موردی که در ضابطهی بند 9-11-5-1-3 اشاره شده است. در اعضای معین استاتیکی با مقطع بالدار که بال مقطع در کشش قرار دارد، مقدار bw بر اساس جایگزینی با کمترین مقدار bf عرض بال) و 2bw محاسبه میشود. مقدار fy باید به حداکثر 550 مگاپاسکال محدود شود.
(1-11-9-الف) | |
(1-11-9-ب) |
3-1-5-11-9 اگر سطح مقطع آرماتورهای طولی تأمین شده در وجه کششی، حداقل به اندازهی یک سوم بیشتر از مقدار مورد نیاز بر اساس محاسبه باشد، نیازی به کنترل ضوابط بندهای 9-11-5-1-1 و 9-11-5-1-2 نمیباشد.
2-5-11-9 حداقل آرماتور برشی
1-2-5-11-9 حداقل آرماتورهای برشی، Aν,min، باید در تمامی مناطقی که نیروی برشی نهایی مقطع از نصف مقاومت برشی تأمین شده توسط بتن با احتساب ضریب کاهش مقاومت بیشتر است،، تأمین شود؛ به جز مواردی که در جدول 9-11-2 آمدهاند؛ که در این موارد اگر Vu>ϕVc باشد، حداقل باید Aν,min تأمین گردد.
نوع تبر | شرایط |
کم عمق | h≤250mm |
یکپارچه با دال | h≤max{2.5tf,0.5bw} و h≤600mm |
ساخته شده با بتن معمولی مسلح به الیاف فولادی و f’c≤40MPa | h≤600mm و |
سیستم تیرچهی یک طرفه | مطابق ضوابط بند 9-11-7 |
2-2-5-11-9 اگر بتوان به کمک آزمایشهای قابل قبول نشان داد که در صورت حذف آرماتور برشی، مقطع مورد نظر مقاومتهای خمشی و برشی لازم را خواهد داشت، میتوان ضابطهی بند 9-11-5-2-1 را نادیده گرفت. در این آزمایشها باید اثرات نشستهای نامساوی، خزش، جمعشدگی و تغییر درجه حرارت محیط بر اساس ارزیابی واقع بینانهای از آن چه در شرایط بهرهبرداری وجود دارد، در نظر گرفته شوند.
3-2-5-11-9 اگر آرماتورهای برشی مورد نیاز باشند و بتوان از اثرات پیچشی صرف نظر نمود، حداقل آرماتور برشی در فاصلهی S، یعنی Av,min/s نباید از بزرگترین مقادیر زیر کمتر باشد:
(2-11-9-الف) | |
(2-11-9-ب) |
3-5-11-9 حداقل آرماتور پیچشی
1-3-5-11-9 حداقل آرماتور پیچشی در تمامی مناطقی که Tu≥ϕTth است، باید تأمین شود.
2-3-5-11-9 اگر آرماتور پیجشی لازم باشد، حداقل سطح مقطع آرماتور عرضی به صورت خاموت برشی و پیچشی بسته،، برابر با بیشترین مقدار (الف) و (ب) که در بند 9-11-5-2-3 برای برش ذکر شد، در نظر گرفته میشود.
3-3-5-11-9 اگر آرماتور پیچشی لازم باشد، حداقل آرماتور طولی پیچشی، Al,min، کمترین مقدار (الف) و (ب) در نظر گرفته میشود:
(3-11-9-الف) | |
(3-11-9-ب) |
6-11-9 جزئیات آرماتورگذاری
1-6-11-9 کلیات
1-1-6-11-9 پوشش بتن روی آرماتورها باید ضوابط مندرج در فصل 9-4 و پیوست 9-پ1 این مبحث را برآورده سازد. همچنین طول گیرایی و وصلهی آرماتورها باید مطابق ضوابط فصل 9-21 این مبحث تعیین شوند. در صورت استفاده از گروه میلگردها، ضوابط فصل 9-21 این مبحث باید برقرار باشند.
2-1-6-11-9 در محاسبهی طول مهاری و وصلهی پوششی میلگردهای طولی با fy>550 MPa، پارامتر Mtr نباید کمتر از 0.5db اختیار شود.
3-1-6-11-9 حداقل فاصلهی آرماتورها مطابق ضوابط فصل 9-21 این مبحث تعیین میشود. فاصله نزدیکترین آرماتورهای طولی گروهی تا وجه کششی نباید از مقادیر ضوابط بخش 9-19-3 این آییننامه بیشتر باشد.
4-1-6-11-9 در تیرهای با ارتفاع زیاد که در آنها h از 900 میلیمتر بیشتر است، آرماتورهای جلدی (گونه) باید به طور یکنواخت در دو وجه تیر در فاصلهی h/2 از وجه کششی توزیع شوند فاصلهی آرماتورهای جلدی نباید از مقدار S بر اساس ضابطههای بخش 9-19-3 این مبحث بیشتر باشد؛ که در آن Cc فاصلهی پوشش خالص آرماتورهای جلدی از وجه کناری است. اثر آرماتورهای جلدی بر مقاومت را میتوان با تحلیل همسازی کرنش اعمال نمود. آرماتورهای با قطر 10 تا 16 میلیمتر، و یا شبکهی میلگرد جوش شده با سطح مقطع حداقل برابر با 210 میلیمتر مربع در یک متر ارتفاع، به عنوان فولاد جلدی مناسب هستند.
2-6-11-9 آرماتور خمشی در تیرها
1-2-6-11-9 نیروی کششی یا فشاری محاسبه شده برای آرماتورهای هر مقطع از تیر باید در هر طرف آن مقطع با تأمین مهاری کافی توسعه یافته و به بتن منتقل شود.
2-2-6-11-9 در قطعات خمشی، مقاطع بحرانی که در دو سمت آنها کافی بودن مهار آرماتور باید کنترل شود، عبارتند از مقاطع دارای بیشترین تنش، و نیز مقاطعی در طول دهانهی قطعه که در آنها آرماتور کششی قطع یا خم شده دیگر برای مقاومت در مقابل خمش مورد نیاز نیست.
3-2-6-11-9 میلگردها باید از مقطعی که دیگر برای تحمل خمش مورد نیاز نیستند، به اندازهی مقدار بزرگتر d و 12db امتداد یابند. رعایت این ضابطه در انتهای دهانههای با تکیهگاه ساده و یا انتهای آزاد طرهای لازم نیست.
4-2-6-11-9 میلگردهای کششی ادامه داده شده باید حداقل طول گیراییها ld را پس از نقطهای که دیگر به میلگردهای قطع یا خم شده برای تحمل خمش نیازی نیست، تأمین کنند.
5-2-6-11-9 آرماتورهای تحت کشش ناشی از خمش نباید در ناحیهی کششی قطع شوند؛ مگر آن که یکی از موارد (الف) تا (پ) این بند تأمین شود:
الف – نیروی برشی مقاوم مفطع در محل قطع آرماتور به اندازهی حداقل 50 درصد بیشتر از نیروی برشی نهایی موجود در مقطع باشد؛ Vu ≤(2/3)ϕVn.
ب– برای آرماتورهای با قطر حداکثر 36 میلیمتر، مقدار آرماتوری که امتداد مییابد، حداقل دو برابر مقدار مورد نیاز در خمش برای مقطع محل قطع آرماتور باشد؛ و نیروی برشی مقاوم مقطع در محل قطع آرماتور به اندازهی حداقل 33 درصد بیشتر از نیروی برشی نهایی موجود در مقطع باشد؛ Vu ≤(3/4)ϕVn.
پ– در انتهای میلگردهای قطع شده در ناحیهای به طول حداقل 0.75d، آرماتور عرضی به صورت خاموت یا دورگیر اضافه بر آن چه برای تحمل برش و پیچش لازم است، تأمین شود. سطح مقطع آرماتور عرضی اضافی لازم باید حداقل برابر با باشد. همچنین فاصلهی میلگردهای عرضی از یک دیگر در این ناحیه نباید بیشتر از همه باشد؛ که βb نسبت آرماتور قطع شده به کل آرماتور کششی مقطع است.
6-2-6-11-9 در قطعات خمشی که در آنها تنش در آرماتور کششی مستقیماً متناسب با لنگر خمشی نمیباشد، مانند تیرهای با مقطع متغیر، پلکانی و یا باریک شونده و همچنین نشیمن گاهها، اعضای خمشی با ارتفاع زیاد، و یا اعضایی که آرماتور کششی با وجه فشاری بتن موازی نیست، باید مهاری مناسب برای میلگردهای کششی تأمین گردد.
7-2-6-11-9 مهاری آرماتورهای کششی در قطعات خمشی را میتوان با خم کردن آنها در جان تیر، همراه با مهار و یا پیوسته با آرماتورهای وجه مقابل تیر، تأمین نمود.
3-6-11-9 قطع آرماتور
1-3-6-11-9 در تکیهگاههای ساده، حداقل یک سوم آرماتورهای خمشی مثبت حداکثر، باید در پایین تیر ادامه یافته و در تکیهگاه حداقل به اندازهی 150 میلیمتر امتداد یابند؛ مگر برای تیرهای پیشساخته که این آرماتورها باید حداقل تا مرکز طول اتکایی در داخل تکیهگاه ادامه داده شوند.
2-3-6-11-9 در سایر تکیهگاهها، حداقل یک چهارم آرماتورهای خمشی مثبت حداکثر، باید در پایین تیر ادامه یافته و در تکیهگاه حداقل به اندازهی 150 میلیمتر امتداد یابند. اگر تیر قسمتی از سیستم اصلی مقاوم در مقابل بار جانبی است، چنین میلگردهایی باید در تکیهگاه برای توسعهی تنش تسلیم fy مهار شوند.
3-3-6-11-9 در تکیهگاههای ساده و در نقاط عطف منحنی تغییرشکل، قطر میلگردهای خمشی مثبت باید چنان باشد که طول گیرایی آنها موارد (الف) و (ب) را تأمین کند. در مواردی که آرماتورهای خمشی مثبت فراتر از محور تکیهگاه به قلاب استاندارد یا مهار مکانیکی حداقل معادل قلاب استاندارد ختم شوند، نیازی به تأمین موارد (الف) یا (ب) نیست.
الف– ld ≤ (1.3Mn/Vu+la)، اگر انتهای آرماتور خمشی با عکسالعمل فشاری تکیهگاه محصور شده باشد.
ب– ld ≤ (Mn/Vu+la)، اگر انتهای آرماتور خمشی با عکسالعمل فشاری تکیهگاه محصور نشده باشد.
در این رابطه، Mn لنگر خمشی اسمی مقطع بوده که بر اساس تسلیم شدن تمام آرماتورهای مقطع محاسبه میشود؛ و Vn نیروی برشی نهایی موجود در مقطع است. در تکیهگاه، la طول جایگذاری از محل محور تکیهگاه تا انتهای آن میباشد. در نقطهی عطف، la طول جایگذاری پس از نقطهی عطف بوده که برابر با مقدار بزرگتر از d و 12db در نظر گرفته میشود.
4-3-6-11-9 حداقل یک سوم آرماتورهای خمشی منفی موجود در تکیهگاه یک عضو خمشی پس از نقطهی عطف، باید حداقل برابر با بزرگترین مقدار d و 12db و ln/16 (یک شانزدهم طول دهانهی خالص) امتداد یابند.
4-6-11-9 آرماتورهای پیچشی طولی
1-4-6-11-9 اگر آرماتور پیچشی مورد نیاز باشند، آرماتورهای طولی پیچشی باید پیرامون مقطع در داخل محیط خاموت بسته و یا دورگیر به طور یکنواخت توزیع شوند. فاصلهی این آرماتورها از یک دیگر نباید بیشتر از 300 میلیمتر باشد. لازم است در هر گوشهی خاموت بستهی پیچشی حداقل یک آرماتور پیچشی طولی قرار داده شود. آرماتورهای پیچشی طولی باید قطری معادل 0.042 برابر فاصلهی خاموتها، 0.042s ولی نه کمتر از 10 میلیمتر داشته باشند.
2-4-6-11-9 آرماتورهای پیچشی طولی پس از مقطعی که بر اساس محاسبه به آرماتور پیچشی نیازی ندارد، باید حداقل به اندازهی bt+d امتداد یابند. آرماتورهای پیچشی طولی باید در هر دو انتهای تیر مهار شوند.
5-6-11-9 آرماتورهای عرضی برشی، پیچشی و تکیهگاه جانبی آرماتور فشاری
1-5-6-11-9 آرماتورهای عرضی بر اساس ضوابط این بخش به کار گرفته میشوند. در این حالت باید محدود کنندهترین ضوابط رعایت شوند. جزئیات اجرای آرماتورهای عرضی باید مطابق ضوابط بخش 9-21-6 این آییننامه انجام شوند
2-5-6-11-9 برش: در صورت لزوم باید آرماتور برشی توسط خاموت، دورگیر و یا میلگردهای طولی خم شده در مقطع فراهم شود. در این حالت ضوابط 9-11-6-5-3 تا 9-11-6-5-5 به کار گرفته میشوند.
3-5-6-11-9 در صورتی که مقاومت برشی مورد نیاز فولادهای برشی باشد، حداکثر فاصلهی افقی بین آرماتورهای برشی عمود بر محور عضو نباید از کمترین مقدار d/2 و 600 میلیمتر بیشتر بوده، و حداکثر فاصلهی ساقها در عرض مقطع نباید از کمترین مقدار d و 600 میلیمتر بیشتر باشد. اگر باشد، حداکثر فاصله بین آرماتورهای برشی در طول عضو نباید از کمترین مقدار d/4 و 300 میلیمتر بیشتر بوده، و حداکثر فاصلهی ساقها در عرض مقطع نباید از کمترین مقدار d/2 و 300 میلیمتر بیشتر باشد.
4-5-6-11-9 فاصلهی بین خاموتهای مایل و یا میلگردهای طولی خم شده باید به گونهای باشد که هر خط 45 درجهای که از وسط مقطع به اندازهی d/2 در جهت عکسالعمل تکیهگاهی به طرف میلگردهای کششی طولی رسم شود، حداقل توسط یک ردیف از آرماتورهای برشی قطع گردد.
5-5-6-11-9 میلگردهای طولی خم شده که به عنوان آرماتور برشی استفاده میشوند، در صورتی که در ناحیهی کششی امتداد یابند، باید با آرماتورهای طولی ادامه داده شوند؛ و اگر در ناحیهی فشاری امتداد یابند، باید به اندازهی طول d/2 از وسط ارتفاع مقطع مهار شوند.
6-5-6-11-9 پیچش: در صورت لزوم، آرماتورهای پیچشی عرضی میتوانند به صورت خاموتهای بسته مطابق بند 9-21-6-1-7 و یا دورگیر باشند. در این حالت ضوابط 9-11-6-5-7 تا 9-11-6-5-9 به کار گرفته میشوند.
7-5-6-11-9 آرماتورهای پیچشی عرضی پس از مقطعی که بر اساس محاسبه به آرماتور پیچشی نیازی ندارد، باید حداقل به اندازهی bt+d امتداد یابند.
8-5-6-11-9 فاصلهی بین آرماتورهای پیچشی عرضی نباید بیشتر از دو مقدار Ph/8 و 300 میلیمتر اختیار شود.
9-5-6-11-9 در مقاطع توخالی تحت اثر پیچش، فاصلهی محورهای اضلاع خاموت بستهی پیچشی تا وجه داخلی مقطع نباید کمتر از 0.5Aoh/ph باشد.
10-5-6-11-9 تکیهگاه جانبی آرماتور فشاری: آرماتورهای عرضی باید در سرتاسر فاصلهای که آرماتورهای طولی فشاری مورد نیاز هستند، تأمین شوند. تکیهگاه جانبی آرماتورهای طولی فشاری باید با استفاده از خاموتهای بسته با دورگیر تأمین گردد. در این حالت ضوابط 9-11-6-5-11 تا 9-11-6-5-13 به کار گرفته میشوند.
11-5-6-11-9 اندازهی آرماتورهای عرضی باید حداقل موارد (الف) یا (ب) باشد. امکان استفاده از سیمهای آجدار یا جوش شده با مساحت معادل وجود دارد.
الف– آرماتور به قطر 10 میلیمتر برای آرماتورهای طولی به قطر 32 میلیمتر و کوچکتر
ب – آرماتور به قطر 12 میلیمتر برای آرماتورهای طولی به قطر 36 میلیمتر و بزرگتر و نیز برای گروه میلگردهای طولی
12-5-6-11-9 فاصلهی آرماتورهای عرضی که به عنوان تکیهگاه جانبی آرماتور فشاری به کار میرود، نباید از حداقل مقادیر (الف) تا (پ) بیشتر باشد:
الف – 16 برابر قطر آرماتور طولی
ب– 48 برابر قطر آرماتور عرضی
پ– کوچکترین بعد مقطع تیر
13-5-6-11-9 نحوهی چیدمان آرماتورهای طولی فشاری باید به گونهای باشد که تمام میلگردهای فشاری در گوشههای عضو با آرماتورهای عرضی با زاویهی خم حداکثر 135 درجه نگه داری شوند. فاصلهی آزاد میلگردهای طولی غیرواقع در گوشهی میلگرد عرضی تا میلگردهای طولی نگه داری شدهی مجاور، نباید از 150 میلیمتر بیشتر باشد.
6-6-11-9 آرماتورهای یکپارچگی سازهای در تیرهای درجا
1-6-6-11-9 برای تیرهای واقع در پیرامون سازه، آرماتورهای یکپارچگی سازهای بر اساس ضوابط (الف) تا (پ) اختیار میشوند:
الف– حداقل یک چهارم آرماتورهای لنگر مثبت حداکثر، ولی نه کمتر از حداقل دو میلگرد، باید سراسری اجرا شوند.
ب– حداقل یک ششم آرماتورهای لنگر منفی در تکیهگاه، ولی نه کمتر از حداقل دو میلگرد، باید سراسری اجرا شوند.
پ– آرماتورهای طولی یکپارچگی سازه باید با خاموتهای بسته یا دورگیر در طول دهانهی آزاد تیر محصور شوند.
2-6-6-11-9 برای تیرهای غیرواقع در پیرامون سازه، آرماتورهای یکپارچگی سازه بر اساس بندهای (الف) و (ب) اختیار میشوند:
الف– حداقل یک چهارم آرماتورهای لنگر مثبت حداکثر، ولی نه کمتر از حداقل دو میلگرد، باید سراسری اجرا شوند.
ب– آرماتورهای طولی یکپارچگی سازه با خاموتهای بسته مطابق بند 9-21-6-1-7 و یا دورگیر در طول دهانهی آزاد تیر محصور شوند.
3-6-6-11-9 آرماتورهای طولی یکپارچگی سازهای باید از ناحیهی احاطه شده توسط آرماتورهای طولی ستون عبور کنند.
4-6-6-11-9 آرماتورهای طولی یکپارچگی سازهای در تکیهگاههای غیرپیوسته باید به طور کامل مهار شوند تا آرماتورهای مقطع در بر تکیهگاه به تنش جاری شدن خود برسند.
5-6-6-11-9 اگر وصله برای آرماتورهای یکپارچگی سازهای مورد نیاز باشد، آرماتورها باید بر اساس موارد (الف) و (ب) وصله شوند:
الف – آرماتورهای لنگر خمشی مثبت در تکیهگاه و یا مجاورت آن وصله شوند.
ب– آرماتورهای لنگر خمشی منفی در وسط دهانه و یا مجاورت آن وصله شوند.
6-6-6-11-9 وصلهی آرماتورهای یک پارچگی باید به صورت تمام مکانیکی، تمام جوشی، و یا وصلهی پوششی کششی از نوع B باشد.
7-11-9 سیستم تیرچهی یکطرفه
1-7-11-9 کلیات
1-1-7-11-9 سیستم تیرچهی بتنی یکطرفه متشکل از ترکیب یک پارچهای از تیرچههای با فواصل منظم و یک دال فوقانی است که برای باربری در یک راستا طراحی شده است.
2-1-7-11-9 ضوابط و محدودیتهای تیرچههای بتنی در بخش 9-11-7-2 بیان شدهاند. علاوه بر این ضوابط، تیرچههای خرپایی باید با استاندارد ملی شمارهی 1-2909 مطابقت داشته باشند. تیرچههای پیشتنیده باید ضوابط استاندارد ملی شمارهی 3-2909 را اقناع نماید.
2-7-11-9 محدودیتها و ضوابط
1-2-7-11-9 عرض تیرچه در هیچ موقعیتی از ارتفاع آن، نباید کمتر از 100 میلیمتر باشد. ارتفاع کل تیرچه نباید بیشتر از سه و نیم برابر حداقل عرض آن باشد. فاصلهی آزاد بین تیرچهها نباید بیشتر از 750 میلیمتر باشد.
2-2-7-11-9 مقاومت برشی تأمین شده توسط بتن در تیرچه را میتوان به اندازهی ده درصد بیشتر از مقدار ذکر شده در فصل 9-8 این آییننامه در نظر گرفت. مقاومت برشی تیرچه را میتوان با استفاده از آرماتور برشی افزایش داد.
3-2-7-11-9 به منظور تأمین یک پارچگی سازهای، حداقل یک آرماتور در پایین هر تیرچه باید پیوسته بوده و مهار کافی داشته باشد تا در تکیهگاه به تنش جاری شدن خود برسد.
4-2-7-11-9میلگردهای عمود بر تیرچه در دال فوقانی باید بر اساس خمش و با در نظر گرفتن بارهای متمرکز محتمل تأمین شوند. ضوابط حداقل و فواصل این میلگردها بر اساس ضوابط آرماتور افت و حرارت مطابق بخش 9-19-4 تعیین میشوند.
5-2-7-11-9 سیستم تیرچههای یکطرفه که مشمول ضوابط بندهای 9-11-7-1-1 و 9-11-7-2-1 نمیشوند، باید به صورت سیستم تیر و دال طراحی شود.
6-2-7-11-9 در سیستمهایی که از اجزای پر کنندهی دائمی، مانند بلوکهای سفالی و یا بتنی، در فواصل بین تیرچهها استفاده میشود و مقاومت فشاری مصالح این اجزا حداقل برابر با مقاومت مشخصهی بتن تیرچهها است، باید ضوابط (الف) و (ب) به صورت زیر را اعمال نمود.
الف – ضخامت دال روی اجزای پر کننده نباید از یک دوازدهم فاصلهی آزاد بین تیرچهها و 40 میلیمتر کمتر اختیار شود.
ب– میتوان از مقاومت جدارههای قائم این اجزا که در تماس با تیرچهها هستند، در محاسبهی مقاومت برشی و مقاومت خمشی منفی تیرچهها استفاده نمود. از مقاومت سایر قسمتهای اجزای پر کننده در مقاومت سیستم صرف نظر میشود.
7-2-7-11-9 در سیستمهایی که از قالب موقت استفاده میشود، و نیز در حالتی که اجزای پر کننده مشمول ضابطهی بند 9-11-7-2-6 نمیشوند، ضخامت دال نباید از یک دوازدهم فاصلهی آزاد بین تیرچهها و 50 میلیمتر کمتر باشد.
8-11-9 تیرهای عمیق
1-8-11-9 کلیات
1-1-8-11-9 تیرهای عمیق اعضایی هستند که در یک وجه تحت بار قرار گرفته و در وجه مقابل روی تکیهگاهها قرار دارند؛ به طوری که امکان به وجود آمدن المانهای فشاری "بست" از سمت بار به سمت تکیهگاهها وجود داشته باشد؛ و نیز حداقل یکی از ضوابط (الف) یا (ب) برقرار باشند:
الف – نسبت طول دهانهی آزاد به ارتفاع کل مقطع، ln/h، بیشتر از 4 نباشد.
ب– در محدودهی 2h از بر تکیهگاه، بارهای متمرکز اعمال شده باشند.
2-1-8-11-9 طراحی تیرهای عمیق با در نظر گرفتن توزیع غیرخطی کرنش طولی در ارتفاع مقطع تیر انجام میشود. روش بست و بند بر اساس ضوابط پیوست 9-پ3 این مبحث برای منظور کردن توزیع غیرخطی کرنش مناسب تلقی میشود.
2-8-11-9 محدودیتهای ابعادی و آرماتورگذاری تیرهای عمیق
1-2-8-11-9 ابعاد مقطع تیرهای عمیق (مگر در مواردی که در ضوابط روش بست و بند در پیوست 9-پ3 مشخص شدهاند)، باید به گونهای انتخاب شوند که رابطهی زیر برقرار باشد:
(4-11-9) |
2-2-8-11-9 آرماتورهای توزیع شده در وجوه کناری تیرهای عمیق باید مطابق ضوابط (الف) و (ب) باشند:
الف – مساحت آرماتورهای برشی توزیع شده در راستای عمود بر محور طولی تیر، Aν، حداقل باید 0.0025bws باشد؛ که در آن s، فاصلهی آرماتورهای برشی عرضی است.
ب– مساحت آرماتورهای برشی توزیع شده در راستای موازی با محور طولی تیر، Aνh، حداقل باید 0.0025bws2 باشد؛ که در آن، فاصلهی آرماتورهای برشی طولی است.
3-2-8-11-9 حداقل آرماتورهای خمشی کششی در تیر عمیق بر اساس بند 9-11-5-1 تعیین میشود.
4-2-8-11-9 پوشش بتن در تیر عمیق بر اساس ضوابط فصل 9-4 تعیین میشود. حداقل فاصلهی آرماتورهای طولی مجاور بر اساس محدودیت فاصلهی میلگردهای طولی تیر مطابق بخش 9-21-2-1، تعیین میگردد.
5-2-8-11-9 فاصلهی آرماتورهای برشی طولی و عرضی در تیر عمیق، نباید از مقادیر d/5 و 300 میلیمتر بیشتر باشد.
6-2-8-11-9 طول گیرایی آرماتورهای کششی در تیر عمیق بر اساس توزیع تنش در آرماتورهایی که مستقیماً تابع لنگر خمشی نیستند، مطابق بند 9-11-6-2-6 انجام میشود.
7-2-8-11-9 در تکیهگاههای ساده، آرماتورهای کششی لنگر مثبت باید طوری مهار شوند که میلگرد بتواند در بر تکیهگاه به تنش جاری شدن خود برسد. اگر تیر عمیق بر اساس مدلهای بست و بند طراحی شده باشد، آرماتورهای کششی ناشی از لنگر خمشی مثبت باید مطابق ضوابط بند 9-پ-3-5-2 از پیوست 9-پ3 مهار شوند.
8-2-8-11-9 در تکیهگاههای داخلی تیرهای عمیق، ضوابط (الف) و (ب) باید برقرار باشند:
الف – آرماتورهای کششی لنگر خمشی منفی باید با آرماتورهای دهانههای مجاور پیوسته باشند.
ب – آرماتورهای کششی لنگر خمشی مثبت باید با آرماتورهای دهانههای مجاور پیوسته بوده و یا به آنها وصله شده باشند.