پیوست 1 : مفاهیم صنعتیسازی ساختمان
از دهه 50 خورشیدی به بعد، برای صنعتیسازی ساختمان در کشور کوشش شده است؛ ولی اگر صادقانه قضاوت شود، موفق نبوده ایم. اکثر مهندسان کشور در جواب این پرسش که "صنعتیسازی یعنی چه؟" پاسخهای متفاوت و ناقصی مثل "پیشساخته سازی" یا "انبوهسازی" را مطرح میکنند که جامع و مانع نیست؛ به عنوان یک مثال نقض، میتوان به روش قالبهای تونلی اشاره داشت که بسیار صنعتی است؛ اما پیشساخته نیست. انتظاری که از صنعتی شدن ساختمان میرود این است که کیفیت کار در همه زمینهها بالا رود و برای اجزای مشابه یکسان شود؛ همچنین، بهره وری منابع و سرعت افزایش یابد. از این رو، بهره وری منابع، افزایش سرعت، بهبود و یکسانسازی سطح کیفیت، سه معیار عمده صنعتیسازی است که حتی عدم رعایت یکی، موجب غیرصنعتی شدن پروژه میشود. در حال حاضر، علت ناچیز بودن افزایش بهره وری در ایران، در اختیار نداشتن فناوریهای لازم نیست؛ بلکه عدم مدیریت درست منابع است. فناوری، کم و بیش در سالهای گذشته وارد کشور شده، ولی پاسخگوی این موضوع نبوده است. بهره وری، حاصل ترکیب بهینه و موزون منابع و زمان است. حال آنکه، در کشورمان نه از منابع به طور موزون استفاده میشود و نه ترکیب بهینهای از آنها لحاظ میشود. ترکیب بهینه و موزون منابع و زمان با مدیریت کیفیت جامع (TQM) قابل دستیابی است؛ به شرط اینکه منبع مالی نیز، موزون به آن تزریق شود. این موضوع، خود میتواند بسترساز توسعه فناوری باشد. شایان توجه است که هر اقدام برهم زننده رفتار موزون، باعث افت شدید بهره وری خواهد شد؛ مثال بارز آن، پرداختهای غیرموزون اقتصادی است.
حداقل 95 درصد حجم ساخت و ساز کشور را ساخت و ساز متداول شهری و روستایی که همان غیرانبوهسازی هاست، تشکیل میدهد. پیش ساختگی، کلید صنعتیسازی در غیرانبوهسازی است که از طریق استانداردسازی کیفی و ابعادی و نیز مدولارسازی محقق میشود. الزام داشتن استاندارد کیفی و ابعادی و نیز مدولار بودن، باعث افزایش تقاضای اقلام کارخانهای در بازار میشود. در نتیجه، مهندسان میدانند که باید یکی از آن تولیدات مدولار کارخانهای را که کیفیت مناسبی دارند، انتخاب کنند و نصابها هم، به سهولت آن را نصب میکنند. به عبارت دیگر، نتیجه کارخانهای شدن محصولات، بهره وری منابع، افزایش سرعت، بهبود و یکسانسازی کیفیت خواهد بود که جملگی از معیارهای صنعتیسازی است. به همین دلیل است که در کشورهای پیشرفته، یک ساختمان 4 طبقه در زمان بسیار کوتاه تری نسبت به کشورهای در حال توسعه ساخته میشود.
بحث مدولار، متفاوت از موضوع ماژول است که نمونه بارز آن لارج پانل است. مدولار به این معنی است که مدولی تعریف و ابعاد، به اندازه مضربی از آن مدول، کم و زیاد میشود. برای مثال، عرض درها از 70 سانتیمتر شروع و ده سانتیمتر، ده سانتیمتر اضافه شود تا به 110 سانتیمتر برسد؛ این ده سانتیمتر همان مدول است. در نتیجه، دری با عرض 74 سانتیمتر وجود ندارد و برای نصب، لازم نیست که نجار پای کار باشد.
توضیح: لارج پانل، روش ساخت با استفاده از قطعات پیشساخته بتنی که اغلب حجیم، سنگین و فاقد تنوع هستند، است. ساختمانهای ساخته شده با این روش، در زلزله 1988 اسپیتاک ارمنستان که با بزرگی 6/8 در مقیاس MW به وقوع پیوست، عموما از ناحیه اتصالات خود دچار آسیب شدند و فرو ریختند. بر اثر این زلزله، نزدیک به 40،000 نفر کشته و حدود 130،000 نفر مجروح شدند.
مشخصه اصلی انبوهسازی، تکرار زیاد و در نتیجه، امکان اتخاذ روش برای ساخت است. هنگام طراحی طرح تکرارپذیر در انبوهسازی صنعتی، توجه به ساختپذیری و در دسترس بودن فناوریها و روشهای ساخت صنعتی اهمیت ویژهای دارد و این مهم، با اتخاذ شیوه "طرح و ساخت" به سهولت انجام میشود. از این رو، برای کسب بهترین نتیجه از مهندسی ارزش و ترویج صنعتیسازی در انبوهسازی، شیوه "طرح و ساخت" برای آنها الزامی شده است. الزام "طرح و ساخت" برای انبوهسازی صنعتی، الزام آن برای کل پروژه است. واضح است که در فعالیتهای میتوان از مشاور یا پیمانکاری جداگانه، لیکن تحت مدیریت واحد و به صورت یکپارچه استفاده کرد. در شیوه "طرح و ساخت"، پایش پروژه بر عهده شخص ثالثی است که معمولا مشاور کارفرماست. در پروژههای غیرانبوهسازی صنعتی، طرح و ساخت میتواند جدا از هم باشد؛ همان گونه که در اکثر پروژههای غیرانبوهسازی صنعتی معروف دنیا، مشاور و پیمانکار مستقل از یکدیگر هستند. حال آنکه برای طرحهای انبوهسازی صنعتی، طرح و ساخت یک الزام است. در روش "طرح و ساخت" است که طراحی با توجه به مقتضیات اجرا، واقع بینانهتر انجام و مرحله بازنگری در نقشهها حذف میشود؛ از این رو، بهره وری افزایش مییابد؛ اینجاست که مهندسی ارزش محقق میشود.
توضیح: در شیوه Design and Build که از عبارت "طرح و ساخت" برای معادل فارسی آن استفاده شده، مدیریت طرح و ساخت برعهده مجموعه واحدی است. طراحی با لحاظ کردن نظرات مجری، به منظور کاهش خطاها و در نتیجه افزایش سرعت در فعالیتها انجام میشود. تاکید میشود مفهوم طرح و ساخت، این نیست که طراح و سازنده با هم ادغام شوند؛ بلکه میتوانند جدا از هم باشند؛ اما ارتباط تعریف شدهای دارند که این ارتباط، مادر مهندسی ارزش است و به کمک آن، درصد قابل توجهی صرفهجویی اقتصادی ایجاد میشود. روش Fast Track Mode نوعی از شیوه "طرح و ساخت" است که در آن، همپوشانی فعالیتهای طراحی و اجرا صورت میپذیرد. در این روش، طراح و کنترل پروژه از ابتدای پروژه باید کنار مجری باشند تا هر بخش از کار، با نظر و تایید هر سه عامل پیش برود. در شیوههای دیگر ساخت، اگر هدف مهندسی ارزش باشد، ولی طراح و مجری با هم کار طراحی را انجام ندهند، این هدف تحقق نخواهد یافت. کاربرد شیوه "طرح و ساخت" در ایران، از حدود 20 سال پیش آغاز شده است و امروزه، اکثر قریب به اتفاق پروژهها در صنایع نفت و فولاد، به صورت طرح و ساخت، در قالب قراردادهای EPC (مهندسی، تدارکات و ساخت) واگذار میشود؛ زیرا، نقش تدارکات در این صنایع، گسترده و تخصصی است.
در دنیا، اکثر انبوه سازان صنعتی، دارای مجموعه طراحی در داخل خود یا به صورت مشارکتی هستند. البته، ممکن است از برخی شیوههای طراحی استفاده کنند؛ اما جزییات اجرایی را باید خودشان تهیه نمایند. برای مثال، پیمانکاران ترکیهای که با روش قالبهای تونلی کار میکنند، حتی از مبدعان فرانسوی آن نیز ماهرتر شدهاند. بررسی ساختمانهای تاریخی در سطح ایران و جهان، نشان دهنده این موضوع است که جملگی به روش طرح و ساخت انجام شدهاند. بدین مفهوم که طراحانی نخبه که تسلط کامل بر ساخت نیز داشتند، بنای مورد نظر را طرح میکردند و سپس خودشان مسوولیت اجرای آن را بر عهده میگرفتند. به تدریج، طی قرون متمادی، به دلیل تخصصی شدن فعالیتها، کاربرد روش طرح و ساخت کمرنگ شد و این وضعیت تا نیمه دوم قرن بیستم ادامه یافت. در آن زمان، پژوهشگران به مزایای روش "طرح و ساخت" و تاثیر آن در بهره وری پی بردند و کاربرد آن، رو به فزونی گذاشت.
از دیگر الزامات انبوهسازی صنعتی، مدیریت یکپارچه است که با استقرار TQM عملی میشود و نیازمند ابزارهایی مانند تحقیق و توسعه برای نوآوری؛ مدیریت دانش برای ثبت و بهکارگیری درس آموخته ها؛ بهداشت، ایمنی و محیطزیست برای حفظ محیط کار سالم و ایمن؛ آموزش برای تربیت نیروی کار لازم؛ و کنترل همراه با تضمین کیفیت برای اطمینان از بهبود و یکسانسازی کیفیت است. این ابزارها، لازمه اعمال مدیریت یکپارچه است. شایان توجه است که افزایش ایمنی و بهداشت، همراه با کاهش آسیب به محیطزیست، از اصلیترین محورهای توسعه پایدار نیز است.
برای کاهش فاصله صنعتیسازی ساختمان در کشورمان با کشورهای پیشرفته، لازم است تا بین ساخت و ساز صنعتی در دو حوزه انبوه و غیرانبوه، تفکیک قایل شد؛ زیرا همان گونه که پیشتر تشریح شد، نحوه تامین معیارهای سهگانه صنعتیسازی در این دو گروه، کاملا با یکدیگر تفاوت دارد. سه مانع عمده در مسیر صنعتیسازی ساختمان عبارتند از: تعجیل، عادت به روشهای متعارف و فقدان فهرست بهای ویژه صنعتیسازی ساختمان که در ادامه بررسی میشوند:
- سرعت، حاصل کاهش خطاست؛ در حالی که، تعجیل، گسترش خطا را تشدید میکند. تعجیل به صورت مستقل، به عنوان مانعی برای صنعتیسازی ساختمان ذکر میشود تا اهمیت آن برای فعالان این عرصه مشخص شود. مراحل مختلفی شامل فکر کردن، تعیین روش و ابزار کار، سازماندهی و برنامهریزی منابع باید جملگی با رعایت ترتیب انجام گیرد تا بتوان شاهد تحقق صنعتیسازی ساختمان در کشور بود. در غیراین صورت، هزینه، افزایش و کیفیت، کاهش مییابد.
- عادت به روشهای متعارف، همان گرایشی در انسان هاست که منجر به مقاومت در برابر روشهای جدید میشود. همیشه برای اینکه چیز جدیدی، جایگزین عادت گذشته شود، به وقت، توجه و سرمایه نیاز دارد. دیده شده است که ساخت مجموعهی 2،000 واحدی را به شخصی واگذار کردهاند و او به دلیل وابستگی و عادت به روشهای سنتی، آجر را روی آجر گذاشته و در انتها هم، هدررفت عظیم مصالح را با کامیون بار زده و در محیطزیست تخلیه کرده است.
- فقدان فهرست بهای ویژه صنعتیسازی موجب شده است که انعطاف کافی برای پذیرش روشها و فناوریهای جدید صنعتی در نظام قیمتگذاری محصول و خدمات ساختمانی وجود نداشته باشد؛ در نتیجه، ریسک پیمانکاران برای کاربرد شیوههای جدید در طراحی و ساخت افزایش یابد. عدم اعمال مهندسی ارزش، از دیگر پیامدهای فقدان فهرست بهای ویژه صنعتیسازی است.
نداشتن استاندارد کیفی و ابعادی و مدولار نبودن معماری، اجزاء تاسیسات و تجهیزات گوناگون ساختمان، مانع اصلی برای گسترش صنعتیسازی در غیرانبوهسازیها است. از سویی دیگر، عدم اتخاذ روش طرح و ساخت، در کنار نداشتن مدیریت یکپارچه، از موانع عمده صنعتیسازی در انبوهسازی هاست.
در اکثر قریب به اتفاق پروژههای ساختمانی، همچنان غفلت از معیارهای سهگانه صنعتیسازی به چشم میخورد که منجر به کاستیهای زیر میشود:
1- مدیریت نادرست برای ترکیب بهینه و موزون منابع و زمان و در نتیجه بهره وری ناچیز؛
2- کیفیت نامناسب؛
3- انحراف از برنامه زمانبندی مبتنی بر سرعت.
در پایان، چنین میشود که صنعتیسازی برای هر پروژه ساختمانی، حاصل رویکرد حل مساله پایه تفکر برای بهرهگیری از مزیت تکرار است که از طریق ترکیب بهینه و موزون منابع و زمان با در نظر گرفتن مقتضیات اجرا محقق میشود و فرهنگ جامعه و محدودیتهای اقتصادی و سیاسی، تاثیر قابل توجهی بر آن دارد.