از کار انداختن، متوقف شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وسیله نقلیه بازمانده
مهار کاشتنی
مدار (مدار الکتریکی در تأسیسات)
هزینه نصب
بلورین، کریستالین
سنگ بلوری
شیست بلوری
جامد متبلور
ساختمان کریستالی
بافت سطح بلورین
بلورچه
تبلور، متبلور شدن
صفحه بلوری
نصب شناسگر
تاسیسات الکتریکی، تاسیسات برق