پلانیمتر، پهنه سنج، دستگاه اندازهگیری مساحت، سطح سنج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقشه مسطحاتی
الوار، تخته، تخته ضخیم
تختهبندی
شمعبندی
برنامه ریز، طراح
برنامهریزی، طراحی، نقشهکشی
برنامهریزی و طراحی
عامل برنامهریزی، عامل طراحی
روش برنامهریزی، روش طراحی
مقیاس برنامهریزی، مقیاس طراحی
متغیر برنامهریزی، متغیر طراحی
ابزار، تجهیزات گرمایش و تهویه، کارخانه، کارگاه، مجموعه دستگاه
آسفالت سرد (مخلوط شده درکارگاه)
اختلاط در کارخانه، آمیختن در کارخانه