مدار (مدار الکتریکی در تأسیسات)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برقشکن
ترزیق مداری
هواکش مداری
کلید خودکار (کلید اتوماتیک)
آسیاب سیمان مدار بسته
دوغابریزی مدار بسته
تلویزیون مداربسته
مدار مثلثی
مدار الکتریکی، مدار برقی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.