میدان، بازار، ایوان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراشیدن، کلنگ، کلنگ زدن
تبر کلنگی
میخکوبی مسیر
اسیدشویی، پاک کاری
بالاکشنده
صورت نگاری
پنجره چشمانداز، پنجره قدی ثابت
تکه تکه پیوسته
تکه تکه هموار
یخچال کوهپایهای
اسکله، اسکله، لنگرگاه، پایه، پایه پل، ستون، شمع، پلپایه، شمع
پایه پل، اسکله
پی بر پایه، پی پایهای، پی ستونی، پی نیمه عمیق
پایه و دیوار
ضریب فشردگی پایه