کشیدگی دوره تناوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوره تناوب ارتعاش
نیروی تکان دهنده متناوب
نیروی متناوب
زمان تناوبی
جریان غیر ماندگار ادواری
تغییر دورهای
بصورت دورهاى، در فواصل معین
حوزه دید، دید جانبی
ایوان ستوندار
پرلیت
بتن پرلیتی
خاک همیشه یخبسته، لایه همیشه یخ زده، لایه منجمد دائمی، همیشه یخ، همیشه یخبسته، یخبسته دایمی
دوام
پایا، پایدار، دایمی، دائمی، ماندگار، همیشگی
دایمی، ماندگار