هدایت کننده توپر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انجماد، جامد کردن
سفت شدن
نقطه انجماد
استحکام، سختی، ناب
حجم ظاهری
دستگاه با محفظه احتراق بسته برای سوخت جامد
ضریب استحکام، ضریب تحکیم
تحکیم کردن
آزمایش تحکیم یافته زهکشی شده
آزمایش تحکیم یافته سریع
نرخ سر راست
آزمایش تحکیم یافته زهکشی نشده
استحکام، تحکیم، تراکم، متراکم کردن، یکپارچگی
تحکیم
منحنی تحکیم