بار خطی متمرکز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار تک، بار متراکم، بار متمرکز، بار مجزا، تک بار
بار تک، بار موضعی، بار متراکم
بارگذاری همگرا
ماتریس بار هماهنگ
بار اجرایی، بار حین ساخت
بار تماسی
بار ترک خوردگی
بار بحرانی کمانش
بار بحرانی
بارگذاری دورهای
بار دایم، بار مرده، همیشه بار
بار طرح، بار مبنای طرح، بار محاسبهای، بارطراحی
ترکیب بار طراحی
بار اینرسی گسترده
بار گسترده، بار یکنواخت، گسترده بار