بار با تغییرات یکنواخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار واحد
روش بار واحد
باربرداری، برداشتن بار، پیاده کردن مسافر، تخلیه بار، تخلیه مسافر
محوطه پیاده کردن مسافر، محوطه تخلیه بار، محوطه تخلیه مسافر
منحنی باربرداری
محوطه پیاده کردن مسافر، محوطه تخلیه بار
بار مفید، بارمفید
بار قابل تغییر، بار متغیر
بار در حال تغییر
بار فرضی
درجه انباشتگی
آبرفتی، بار آبرفتی، بار معلق
بار چرخ
بار باد، بارباد
بار اجرایی، بار بهرهبرداری، بار خدمت، بار سرویس، بار کار، بار کاربردی، بار مجاز، بار موثر