پایه، پایهدار، پشتبند، پشتبند گذاشتن، جرز، دیوار پشتبند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشتبند
بند پایهای، سد پایهدار، سد پشتبند دار
پشتبنددار
دیوار باپشتبند در جلوی آن، دیوار پشتبنددار، دیوار حایل پشتبند دار
عرض پنجه پشتبند
سد با پشتبند طرهای، سد با پشتبندکنسول
سد با پشتبند مایل
پشتبند توخالی
درازای پشتبند
دیوار حائل با پیشبند
سد با پشتبند سرگرد، سد پشتبنددار سرگرد
پشتبند یکپارچه
سد با پشتبند خرپایی
تعریفی مشابه دیوار حائل با پشتبند دارد؛ با این تفاوت که دیوارهای عمود بر صفحه در سمت آزاد آن ساخته میشوند. این دیوارها در فشار کار میکنند. بهکارگیری پیشبند از ن ...
واژهنامه تخصصی