تنگ، تیر اتصالی، شناژ، کش، کلاف، مهار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگ، خاموت بسته،کش، بند، کلاف، مهارکننده، میله مهاری
پس آویز ، پس دوزی، دوخت به پشت
آهن پیوند، بست، پیوست، جوش پیوند، کش، میلگرد تنگ، میلگرد کلاف، میلگرد مهار
میلگرد تَنگ، میلگرد کلاف
تیر مهاری، تیربست، تیرکش، تیر اتصالی
گره (عطف یا نقطه اتصال) منحنی
خط بست
عضو کلافی
صفحه پیوند افقی
بست قالب، کابل مهاری، کش، کش مهار، میل مهار، میله مهار
بست قالب، میل مهار، کش قالب
اتصال نهائی
پشتبند، میل مهار
پشت بند
تنگدار