جزء، جسم ترکیب کننده، سازا، سازنده، عضو، عنصر، قسمت، قطعه، ماده متشکله، مولفه، همنهند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیروی مولفه
مولفه تغییر مکان
اجزا، مولفه
مؤلفه قطری
مولفه عمودی
مولفه غیر قطری
مولفه بیرون از فاز
مولفه تصادفی
اجزای سرریز
مولفه مماسی
مولفه اریب
جزء، هر بخش مجزا از هر عضو سازه است. مانند: تیر، ستون، اتصال، مهاربند، پایه، فونداسیون، میراگر.
واژهنامه تخصصی
هر جزء سازهای که برای مقاومت سازه در برابر نیروهای زلزله به منظور دستیابی به تراز عملکردی مورد نظر، لازم باشد.
هر جزء با ملحقات آن که دارای زمان تناوب اصلی بیش از 0/06 ثانیه است.
هر جزء از ساختمان که با تامین مقاومت در برابر بارهای ثقلی و یا جانبی، نیروها را از طریق مسیری پیوسته تا شالوده منتقل میکند شامل تیرها، ستونها، دالها، مهاربندیها، دیوا ...