تسلیم، تسلیم شدن، جاری شدن، وادادگی، وادادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط تسلیم
لنگر جاری شدن
تنش برشی تسلیم، مقاومت برشی تسلیم
تنش تسلیم، مقاومت وادادگی
تنش تسلیم
جاری شدگی و گسیختگی آرماتور
تسلیم پایین
جاری شدن برشی
تکیهگاه صلب
وادادگی خمشی، واداده تحت خمش
وادادگی برشی، واداده تحت برش