گچ مالیدن، اندود کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوار باربر، دیوار حایل، دیوار حائل، دیوار ضامن، دیوار محافظ، دیوار نگهبان، دیواره نگهدارنده، سد نگهدارنده
دیوار حائل
دیوار حائل با پیشبند
دیوار حائل طرهای
دیوار حائل با پشتبند
دیواره بازگشتی
دیوار عمودی
بغلبند، کناربند
لاشه چینی
دیوار نیمه وزین
دیوار برشی
دیوارها / جدارههای روکشدار
پرده سپر فلزی
نمونهگیر جداری
دودکش یک جداره