ارتعاش، لرزش، لرزه، نوسان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش، ارتعاش
متراکم کننده ارتعاشی، متراکم کننده ویبراتوری
فرکانس ارتعاش
حد ارتعاش، حد لرزاندن، حد لرزش
اسیای ارتعاشی
شکل ارتعاش، مد ارتعاش
میز ارتعاش
بعد لرزش، دامنه ارتعاش
دوره ارتعاش
ارتعاشگیر دینامیکی
نوسان الاستیک
نوسان بیش از حد
لرزش بیرونی یا خارجی، ارتعاش بیرونی
ارتعاش اجباری، ارتعاش تحمیل شده، ارتعاش واداشته، نوسان اجباری، نوسان واداشته
ارتعاش نامیرای آزاد