عضو غیر مقید در مقابل دوران، عضو نامقید در مقابل دوران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یخ آبرفت درهای
تغییر حجم نسبی
ترن عازم غرب، قطار عازم غرب
تغییر شکل نسبی تسلیم، تنجش تسلیم، کرنش تسلیم