تخلیه گاه باطله، توک، خالی کردن، شیب دادن، منحرف کردن، نوک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کج شده
درهم سنگریز
بار واژگونی
باران سنج ثابت
رأس ترک
اثر افزاینده
زمانبندی چند مرحلهای چراغ راهنما
چند گانه
جدار چند قوسی، قوس متعدد
سد چند قوسی
ترک خورگی چندگانه
چند درجه آزادی
چند خطی
جداکننده مرکب
چند پاس