پوشش نوشت ناپذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشش ضدانعکاس
ترزیق سطحی
اندود قیری
فرضیه پیوستگی
پی باسکولی، پی تمسهای
ترزیق بنتونیتی
منشعب شدن
نمدسیاه آستر
اندود، روکشی، مبارزه با یخبندان
ژلاتین انفجاری
منفجرکردن
منفجر کردن، ترکاندن، پاشیدن با فشار زیاد
چاشنی
دستگاه انفجار، ماشین انفجار