اندود عایقبندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوار عایق
آبرو بالای خاکبرداری، آبروی بالای خاکبرداری، آبروی بالای کند، جوی کوهی، نهر کوهی
لنگر مقاوم درونی، ممان مقاوم داخلی
جاده برنده، راه متقاطع
ریفت درون قارهای
پی مجزا، شالوده منفرد، فونداسیون مجزا
جدا کردن
درز جدا کننده
لایه جدا کننده
مته تزریقی
لوله تزریق
پر کردن درزها یا بندها
آببندی درز، بندکشی، پر کردن درزها، درزبندی، درزکشی
شمشه ملاط
کراتین