هوادهنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهمزدن
سرعت همزدن، سرعت دوران كُند جام کامیون مخلوط کن
تخلیه هوا
ملاتهای هوایی
پیاده شدن
مدت زمان پیاده شدن
اختصاص دادن
تناوبى، متناوب، یکی در میان
صافی دوتابی متناوب
بار تناوبی
تانسور متناوب
روز- درجه گرمایی سالانه
پوشش ضد اثرانگشت