معینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دترمینان
معین
تصمیم گرفتن
سیستم علت و معلولی، سیستم معین
انتهای رابط ورودی، پایانه رابط ورودی
انتهای رابط خروجی، پایانه رابط خروجی
نامعین خارجی
نامعینی
نامعین
سازه نامعین
سیستم نامعین
شاخص تعیین
متوسط، میانی
فرآورده نیم ساخته
غلتک زدن ثانویه