راست، راسته، مستقیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میلگرد مستقیم
طاق ضربی یا
کانال مستقیم، نهر مستقیم
الیاف مستقیم
سد وزنی مستقیم
رابط مستقیم
پلکان راست
تلمبه با جریان مستقیم
درز برجسته، درز پیش آمده
روش خط مستقیم
قیر خام
خط کش
صاف و راست کردن، مستقیم نمودن
سردکشیده
چفته تخت، کفته