ایست، پرکردن، عایق کردن، توقف، عایق کردن، ورجستن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط توقف
خط ایست
تیرک سد کننده، دریچه تخته جدا، دیرک سد کننده
تیرکهای سد کننده
تخته مسدود کننده
تابلوی ایست
شیر فلکه، شیرکشویی
شیر قطع کامل
امتداد ایست، باند ترمز
تابلوی به ایست نزدیک می شوید
شیر قطع و تخلیه
تقاطع کنترل شده به وسیله تابلوی ایست
ضوابط تابلوی ایست
کارگاه استخراج پلکانی، استخراج کردن
چراغ ایست وسیله نقلیه، چراغ ترمز وسیله نقلیه