خشک، سخت، سفت، شق، صلب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رس سخت
بتن سخت
تویت شده در تکیهگاهها
قطعه فشاری تقویت شده، قطعه فشاری سخت شده
عضو تقویت شده، عضو سخت شده، عنصر تقویت شده
نشیمن تقویت شده
پایه جعبهای فولادی تقویت شده
پل معلق تقویت شده
قوس مهار سخت شده، قوس مهار صلب
قوس مهار سخت شده
پشتبند، تقویت کننده، تقویتی، سخت کننده، قطعه تقویتی، ورق تقویت، ورق تقویتی
سخت کننده، تقویت کننده، پشتبند
ورق سختکننده
تقویت، سخت شدن