استوار، پایدار، پایداری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبراه پایدار، آبراهه پایدار
خزش پایدار
تعادل پایدار
جریان متعادل
مقطع پایدار هیدرولیکی
رودخانههای پایدار
قابل تنظیم
سرریز قابل تنظیم
آچار فرانسه
ماده نسوز بیشکل، ماده نسوز ریختنی
دانه وکنشزا
ناپایدار ایستابی
بیثبات، ناپایدار
آبراه ناپایدار، بستر ناپایدار
خزش ناپایدار