چارگوش، گونیا، چهارگوش، گونیا، مربع، میدان، میدانی، مربعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقاطع با زاویه قائم
چهار طاقی
پی مربع
ماتریس مربع، ماتریس مربعی
مربع فاصله
مجذور سرعت
میلههای فولادی چهارگوش
بریدن یا چار تراش کردن الوار
شبکه چشمه مربع
میله با مقطع مربعی
میله مربع تابیده
الوار چار تراش، الوار چهارتراش
خطای مربعی متوسط مطلق
گونیای بنایی
فوت مکعب در ثانیه از مایل مربع