ترک، شکاف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلاف سطح
تفکیک وسیله حمل و نقل
نیم لوله
نمونهگیر شکافدار
چند شاخه
آزمایش دو نیم کردن استوانه
میله شکافدار اتصال
خانه با کفهای متفاوت
اتصالدهنده حلقوی شکافدار
نمونهگیر دو کفهای
دیواره تقسیم
بازشوندگی، ترکاندن، شکافت، شکافته شدن
شکست ناشی از ترک خوردگی / شکافت
مقاومت کششی دو نیم شدگی، مقاومت کششی شکاف خوردگی
مقاومت کششی شکاف خوردگی، مقاومت کشش دو نیم شدگی، مقاومت کششی شکافتی (برزیلی)