سرعت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنترل سرعت
بازدارنده سرعت، سرعتکاه
اندازهگیری سرعت، سنجش سرعت
شیب تند
تغییر سرعت، نوسان سرعت
مسیر تغییر سرعتی
رابطه سرعت با تراکم
وسیله بازدارنده سرعت، وسیله سرعتکاه
دستگاه اندازهگیری سرعت، وسیله اندازهگیری سرعت
رابطه سرعت با حجم
سرعت رفتن
سرعت سنج وسله نقلیه
سرعت همزدن، سرعت دوران كُند جام کامیون مخلوط کن
سرعت همزدن
سرعت رویکرد، سرعت نزدیک شدن