تنظیم کردن، خودگیری، سفت شدن، گرفتن، گیرش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنظیم
سفت شدن در هوا
سفت شدن سیمان
سفت شدن بتن
پیاده کردن مسیر، پیاده کردن نقشه، زمینهسازی، میخکوبی
جمع شدگی هنگام گیرش
دمای گیرش
زمان گیرش، مدت زمان سفت شدن ملاط
زمان گیرش
استقرار
تنظیم و تثبیت (سیستم BMS)
ملاتهای هوایی
گیرش نهایی
زمان گرفتن نهایی
گیرش برق آسا، گیرش سریع