قیرهای محلول کندگیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیر کندگیر
عمل آوردن غشایی، نگهداری پوستهای یا غشایی بتن، گیرش پوستهای
عملآوری غشایی
ماده غشایی محافظ
اندازه گیری
چشمه معدنی
نگهداری مرطوب بتن
بررسی، کنترل، نشان دهی، نظارت
نظارت (سیستم BMS)
محل ردیابی
لنگرگاه
صندوق مهاربند
جایگاه توقف کشتی
حلقه مهار