تقدم، حریم، حق تقدم، حق گذار، حق گذر، عرض حریم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عرض حریم
خط عبوری راستگرد
ترافیک راستگرد
وسیله نقلیه راستگرد
گشتاور پایدار کننده
سخت، سختپا، صلب، غیر قابل انعطاف، محکم، مستحکم
صلب
چفته صلب
جسم سخت، جسم صلب
جابجایی جسم صلب
رویه صلب بتنی
مجرای صلب
اتصال صلب
هسته مقاوم