برات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلسیم سیلیکات هیدارت
انگ کردن، درجهبندی
ستون با صفحه مشبک
متمرکز کردن
غلیظ، متمرکز
نیروی متمرکز
بار خطی متمرکز
بار تک، بار متراکم، بار متمرکز، بار مجزا، تک بار
لنگر متمرکز
بار تک، بار موضعی، بار متراکم
بتن اسفنجی
جوش سنگ، سنگ جوش، سنگ جوش دانه درشت، سنگ دج، سنگ شن، کنگلومرا
نرخ سر راست
سرعت تغییر شکل ثابت، سرعت تنجش ثابت
صندوق چوبی حمل کالا