برد، حدود، دامنه تغییرات، رشته کوه، سلسله، فاصله، محدوده، محدوده، حوزه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هود آشپزخانه
دامنه مقاومت
حد تغییر تنش
مرتع
درجه اسیدی
ترتیب، تنظیم، چیدمان، نحوه قرار گرفتن
منطقه دگرگونی، ناحیه بحرانی
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
حیطه ارتجاعی، محدوده ارتجاعی، ناحیه ارتجاعی
گستره بسامدی
برد بلند
مطالعه درازمدت
آرایش پارکینگ، آرایش توقفگاه
آرایش محوطه پارکینگ، آرایش محوطه توقفگاه
حدود پلاستیکی، دامنه خمیری، دامنه مومسانی، محدوده خمیری، منطقه خمیری، ناحیه خمیری