صخره، تخته سنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میخ پیچی، میخ خاردار
ذخیره جمع شده
گنجایش مفید
چنگک، گیره، گیره انتهایی، لنگر گاه، لنگرگاه، مهار، مهاربندی، مهارسازی، مهارکردن، مهاری
مهاری، ابزار مهار کردن
چسبندگی مهاری
تنش پیوستگی مهاری
انتهای گیره
زاویه پوششی
متوسط سالیانه ترافیک روزانۀ
ذخیره سالانه، مخزن سالانه
گنجایش مفید مخزن
متوسط، میانگین
میانگین سیل سالانه
بده میانگین دسترس