پمپ، تلمبه، تلمبه زدن، فرابرنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشم تلمبه
راه اندازی تلمبه
محور پمپ
مجرای ورودی تلمبه
قابلیت پمپ شدگی
بده تلمبه، دبی پمپ، قابل پمپاژ
بتن پمپ شده، بتن پمپاژ، بتن تلمبه شده
مخزن تلمبهای
تلمبه خانه
پمپاژ، تلمبه زنی، زمین تپش، فرابرندگی، مکش
ارتفاع پمپاژ
ایستگاه پمپاژ، تلمبه خانه
آزمایش آبکشی، آزمایش پمپاژ
آزمون آبکشی