رنده، رنده، سطح صاف یا همواره، سطح، سطح تراز، صاف، صفحه، مستوی، مسطح، هواپیما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار فعال سطح
پیاده شدن از هواپیما، تخلیه هواپیما
زاویه سطحی
سوار شدن به هواپیما
خدمه هواپیما، کارکنان هواپیما
قطعه تخت، قطعه مستوی
ارزشیابی طرح
جریان مسطح
قاب مستوی، قاب مسطح
شبکه مسطح
تیغ رنده
مدل تخت، مدل دو بعدی، مدل مستوی
حرکت صفحهای
صفحه خمش