عبور، گذرگاه، گردنه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انرژی گذر
تابلوی سبقت با احتیاط آزاد
تیمچه، راهرو، عبور، گذرگاه حق
مسافر
خودروی سواری
جابجایی مسافر
هواپیمای مسافربر، هواپیمای مسافربری
ترن مسافربر، ترن مسافری، قطار مسافربر، قطار مسافری
توقف خدماتی
رده شده، سبقت
گذاره
تابلوی سبقت-ممنوع
مسافت دید ایمن جهت سبقت، مسافت دید سبقت
اثرناپذیر
بیاثر، غیرفعال، تابع، تاثیرپذیر