بهرهبرداری، عمل، عملکرد، عملیات، فعالیت، کار اجرایی، کارکرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه و تحلیل عملیات
عملی عملیاتی
تاخیر عملکردی
عمق آزاد بهرهبرداری
تحقیق در عملیات، جستار عملیاتی
تلفات بهرهبرداری
عمل اساسی
بهرهبرداری اضطراری
عملیات کارگاهی
عملیات پرداخت
تراز حداکثر بهرهبرداری اضطراری
بهرهبرداری از یک مخزن چند منظوره
بهرهبرداری عادی
کارکردن موازی پمپها
کارکردن سری پمپ