محیط، میانه، واسطه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جزیره میانی، سکو، سکوی میانی، سکوی وسط، میانه
مانع میانی
جدول میانه
ارتفاع میانه
انتهاسازی جزیره میانی
جزیره میانی
سرعت بینابین
باریک میانی
سیستم قاب خمشی متوسط مرکب
محیط پیوسته
مکانیک محیطهای پیوسته
جداسازی به کمک مایعات سنگین
تغییر مکان آنی
قابلیت استفاده بی وقفه
نشست آنی