تغییر شکلپذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسم تغییر شکلپذیر، جسم تغییر فرمپذیر، جسم قابل تغییر فرم
تغییر شکل، تغییر فرم، دگر شکلی، دگرریختی، دگرشکل شدگی
تغییر فرم خمشی
انرژی تغییر شکل
مد تغییر شکل
مدل تغییر شکل
قرارداد علائم تغییر شکل
تشکیل تاخیری اترینگایت
تقاضا
درخواست، تقاضا، دیماند
نسبت تقاضا به ظرفیت
موج خواست
اطلاعات طراحی
علامتگذاری تشخیص
شیب بیشینه مطلوب، شیب حداکثر مطلوب