بستن، قفل کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگک قفل شونده
گشتاور قفل کننده
گرفتگی اولیه
گرفتگی
چفت و بست، درگیر شدن، قفل و بست، مقاومت اصطکاکی، همبندی
اتصال قفل و بستی
لوله همبند
آجر سفال روی
قفل شوندگی برشی
قفل شدگی برشی
باز کردن