چراغ گذاری، چراغبندی، روشنایی، روشنسازی، نصب چراغ، نورپردازی، نوررسانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صاعقهگیر
اتاق فرمان نور
آلات و ادوات روشنایی
اسباب نورپردازی
تابلوی روشنایی
ریل نورپردازی
قابلیت اطمینان از سیستم روشنایی
پیاده شدن
مدت زمان پیاده شدن
مدت زمان پیاده شدن از اتوبوس
روشنایی غیر مستقیم، پرتوافشانی غیر مستقیم