شمشه تراز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژالون نقشهبرداری
تراز کردن
صاف کننده
تراز کردن، ترازیابی، تسطیح
شاخص تراز، میر، میل تراز
تراز صدای معادل وزن یافته A
تراز فشار صدای وزن یافته A
تراز نابهنجار آب
تراز مبنا، ترازپایه، تهتراز، سطح مبنا
حد فرسایش
تراز کف
تراز استوانهای (لولهای)، تراز کروی یا دایرهای
دریچه با سطح پایاب ثابت
دریچه با سطح سرآب ثابت
یال