سرشیلنگ، نیزه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنجره سر نیزهای
قوس تیزهدار یا جناغی، قوس سر نیزهای
سبک سر نیزهای
تراز، ترازش، ترازو، تعادل، توازن، میزان، میزان کردن
موازنهی مهاجرت
نقطه تعادل
ترازنامه
مخزن تعدیل
درتراز، متعادل، همتراز
طرح با تراز یکسان، طرح متعادل، طرح متوازن
گسیختگی متعادل
جریان متوازن
پی باسکولی، پی تمسهای
آرماتور متعادل، آرماتور متوازن