کار، نیروی انسانی، کارگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه نیروی انسانی
بهرهوری نیروی کار
آزمایشگاهی
آزمایشگاه
تحقیق آزمایشگاهی
تجهیزات تست آزمایشگاهی بتن
استادانه ساختن، پرکار، ماهرانه ساختن
آزمایشگاه صحرایی
آزمایشگاه مصالح ساختمانی، آزمایشگاه مقاومت مصالح
کارگر غیر ماهر