جت، جهش، فواره، فوران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش فورانی، پراکندگی فورانی
مخلوط کننده با فشار آب
فواره آب
هواپیمای جت
رانش جت
پمپ فورانی، تلمبه جت، تلمبه جتی
راستای فوران
چاه فورانی
مته تزریقی
لوله تزریق
اسکله، اسکلهبندی، بارانداز، پیش آمدگی، طره [ساختمان]، موجشکن
پوزه
فوران حلقهای، فوران میان تهی
بودجه
موجشکن کنسیدر