بازبینی، بازرسی، نظارت، وارسی بازرسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرسی
اتاقک بازدید
دالان بازدید، دالان بازرسی، راهروی بازدید، گالری بازدید
روزانه بازبینی
چاهک بازرسی
میله بازدید
چاه بازدید، چاه بازرسی، چاه مشاهدهای
بازدید اتومبیل، بازرسی اتومبیل، معاینه اتومبیل
بررسی منطقه، شناسایی صحرایی
بازدید وسیله نقلیه، بازرسی وسیله نقلیه، معاینه وسیله نقلیه
بازرسی عینی، بررسی چشمی، بررسی عینی