القا، القا کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القائى
ترک خوردگی القایی
مکش القایی
دودکش القایی
مقاومت ایجاد شده
تغذیه القایی، تغذیه واداری
تنش القایی
ترافیک القایی
ترکزای مصنوعی
جهتگیری نورالقایی