منفذ مویینه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آیین کار، آییننامه
وصله ستون
وصله لب به لب
روزنه بافشردگی کامل
رئیس پروژه
قرنیز
وسیله تنظیم تاج
رخنه، شکاف سنگ
یخ خرد، خرده یخ
شبکه بلورین
ماده یخزدا
یخ زدا
نمک ضد یخ